فاطمه صدرا:
ساعت از نیمه شب گذشته بود. سکوت شهر با صدای پیامهای پیدرپی شکست:
«صدای انفجار شنیدی؟»،
«حمله شده؟»،
«پدافند فعال شده؟»
پیش از آنکه کسی حقیقت ماجرا را دریابد، اضطراب بیاجازه وارد خانهها میشود. اخبار و شایعات، میتوانند با سرعت نور دستبهدست شوند؛ و ترس، بیصدا در دلها لانه کند.
در همین لحظات است که مفهومی پنهان اما حیاتی به چشم میآید: امنیت روانی.
«امنیت روانی، گمشدهی بحرانهای مدرن»
امنیت روانی، مفهومی فراتر از فقدان تهدید فیزیکیست؛ احساس ایمنی و آرامش ذهنیست، حتی در میانهی بحران.
در روزهایی که اخبار موشک و جنگ و هشدار، پیدرپی از هر سو منتشر میشود، حفظ این آرامش ذهنی کاری دشوار، اما حیاتیست.
اگر روایتها، گفتارها و بازنشرها بدون تأمل و مسئولیتپذیری صورت گیرد، ممکن است ناخواسته آتش اضطراب را شعلهور کند؛ و آنگاه، تهدید روانی، حتی بینیاز از یک حملهی واقعی، ما را درهم میشکند.
«روایتهای فرهنگی، ستون تابآوری اجتماعی»
در مواجهه با تهدید، آنچه جوامع را منسجم حفظ میکند، نه صرفاً تجهیزات نظامی، بلکه روایتهای فرهنگی توانمند و انسانیست.
روایتهایی که امید میسازند، آگاهی میبخشند و دلها را به هم نزدیک میکنند، ستونهای تابآوریاند.
فرهنگِ روایتساز، از جامعه موجود، جامعهای مقاومتر میسازد. این فرهنگ، بر پایهی همدلی، تحلیل واقعبینانه و نگاه به آینده شکل میگیرد.
«تفاوت خبرپراکنی با روایتگری»
میان کسی که صرفاً خبر میدهد، با آنکه روایت میسازد، فرسنگها فاصله است.
خبرپراکنی، بازتاب رویداد است؛ اما روایتگری، تحلیل معنا و جهتبخشی به احساسات عمومیست.
خبر میتواند بیجان باشد، اما روایت، روح دارد؛ و میتواند جان تازهای به جامعه ببخشد یا بالعکس، رمق آن را بگیرد.
روایتگر، پیش از هر چیز، به اثر روایت خود بر ذهن مخاطب میاندیشد: «آیا این جمله، امید میآفریند یا وحشت؟»
و اینجاست که مسئولیت فرهنگی آغاز میشود.
«نقش رسانههای محلی در مدیریت روان عمومی»
در روزهای بحرانی، رسانههای محلی، اگرچه محدود در منابع، اما بینظیر در تأثیرند.
آنها میتوانند پناهگاه باشند؛ مأمنی برای گفتوگوی صادقانه، تحلیل عمیق، و تسکینِ ذهنهای ناآرام.
نه صرفاً منعکسکنندهی تهدید، بلکه همراه در ساختن معنا.
رسانههای محلی باید با شناخت دقیق از جامعهی خود، در جایگاه نگهبانان امنیت روانی ایفای نقش کنند.
و البته، این مسئولیت فقط بر دوش رسانهها نیست؛ هر فردی که مینویسد، بازنشر میکند، یا حتی سکوت میکند، بخشی از این بازی پیچیده است.
«بازتعریف نقشهای شخصی در عصر تهدید»
در این جهان تازه، روایت فقط در قلم خبرنگار نیست؛ در لحن یک پست، در بازنشر یک توییت، در سکوت یا فریاد ماست.
در روزهای تهدید، شاید نجات از جنگ فیزیکی دست ما نباشد، اما مسئولیت نجات روان جامعه، بیتردید با ماست.
«بیاییم خود را بازتعریف کنیم»:
آیا بازتابدهندهی وحشت هستیم، یا روایتگری خردمند؟
آینده را با روایتهای خود میسازیم؛ و شاید، نخستین گام برای عبور از بحران، آن باشد که «کلماتمان را جدی بگیریم».
فاطمه صدرا – طراح محتوای رسانهای استراتژیک


