تاریخ : یکشنبه, ۱۸ آبان , ۱۴۰۴ Sunday, 9 November , 2025
دلنوشته ای از یک خبرنگار برای وطن، مورخ سوم تیر ۱۴۰۴ ساعت ۳ بامداد پس از شنیدن صداهای انفجار در شهر رشت

ایران، در خط مقدم ایستادگی؛ ملتی بیدار، سپاهی همیشه حاضر

  • کد خبر : 152052
  • 03 تیر 1404 - 18:11

زهرا پرنیا:

در روزهایی که آسمان کشورمان بوی باروت می‌داد و صدای آژیر خطر بر دل‌ها سایه انداخته بود، دشمن دیرینه‌، اسرائیل و هم‌پیمان جنایت‌کارش آمریکا، بار دیگر پرده از ماهیت خود برداشتند. حملات موشکی و هوایی هدف‌مندی که منازل مسکونی را ویران، اما عزم مردم ایران را استوارتر کرد. تاسیسات حیاتی از جمله بخشی از زیرساخت‌های هسته‌ای، مورد حمله قرار گرفتند، گواهی بر آن‌که قدرت علمی و استقلال راهبردی ایران، تا چه اندازه خواب از چشمان استکبار ربوده است.

اما پاسخ ملت، خیره‌کننده‌تر از هر رزمایش نظامی بود. سیلی از حضور، دریایی از همدلی. خیابان‌هایی که پر شد از زن و مرد، محجبه و بی‌حجاب، جوان و سالمند؛ همه آمده بودند، نه برای دفاع از یک جناح یا دولت، بلکه برای ایران. دخترانی با پوشش اختیاری، دوشادوش مادران شهدا، پلاکارد به دست گرفتند، تا بگویند: «در روز جنگ، ما کنار وطنیم.»

تصاویر ناب از مردمی که در میانه دود و انفجار، به یاری یکدیگر شتافتند، به جهانیان نشان داد که اگرچه دشمن، برق شهر را قطع می‌کند و صدای آژیر را بر شهر حاکم می‌سازد، اما نمی‌تواند نور انسانیت و غیرت را خاموش کند.

در این میان، نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، با دلاوری و جان‌فشانی، خط اول دفاع را حفظ کردند. سامانه‌های پدافندی با تلاشی شبانه‌روزی، ده‌ها موشک متخاصم را در آسمان رهگیری و نابود کردند، و در این مسیر، فرزندان غیور این خاک، از جان خود گذشتند. یاد و نام شهدای پدافند هوایی، چون ستارگانی در تاریکی این شب‌ها درخشان‌تر از همیشه ماند.

ارتش و سپاه، بدون آن‌که درگیر هیاهوی رسانه‌ای شوند، با تدابیر هوشمندانه و عملیات‌های بازدارنده، پیام قاطعی به دشمن مخابره کردند: ایران نه تنها تسلیم نمی‌شود، بلکه در صورت تداوم تجاوز، پاسخ قاطع و در سطح راهبردی خواهد داد. حتی شهادت برخی از فرماندهان برجسته نیز، این ماشین دفاعی را متوقف نکرد؛ زیرا این سرزمین، پر است از جوانان آماده‌ای که «فرماندهی» را نه مقام، بلکه تعهد به وطن می‌دانند.

در کنار این تصویر ملی، نباید از موج‌های انسانی کمک‌های مردمی غافل شد. از پیرمرد روستایی که ژنراتورش را برای بیمارستان فرستاد، تا جوانانی که در میانه شهر، غذا، آب و امید توزیع کردند. گویی همه، به این یقین رسیده بودند که در این نبرد، مرزهای جناحی رنگ می‌بازد و تنها یک نام می‌ماند: ایران.

این حادثه، یک‌بار دیگر نشان داد که اگر چه دشمن می‌کوشد با بمب و موشک، تفرقه بیندازد، اما ما ملتی هستیم که حتی در سخت‌ترین شرایط، نه‌تنها از هم نمی‌گسلیم، بلکه دست به دست هم می‌دهیم، می‌سازیم، می‌ایستیم.

و این پیام آخر ما به دشمن است:
اگر برای ما جنگ بیاورید، ما ملت‌مان را می‌آوریم. و این ملت، همان سلاحی‌ست که شما هیچ‌گاه قادر به مقابله با آن نخواهید بود.

اخبار مرتبط

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید تحریریه منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد، منتشر نخواهد شد.