فاطمه صدرا | طراح محتوایاستراتژیک
سالهاست میان حفظ اصالتهای فرهنگی و گسترش فعالیتهای اقتصادی، نوعی دوگانگی شکل گرفته است؛ گویی برای توسعه گیلان یا باید از فرهنگ گذشت یا آن را به یک ویترین نمادین تقلیل داد.

آیا ممکن است فرهنگ، بهجای هزینه، به منبع تولید ثروت تبدیل شود؟
در گیلان، این پرسش دیگر تئوریک نیست؛ بلکه پاسخیست که آیندهی اقتصادی استان به آن وابسته است.
شاید راه سوم، ترجمهی فرهنگ به اقتصاد باشد.
مشکل اصلی آن است که ما هنوز نخواستهایم فرهنگ را به عنوان زیرساخت توسعه ببینیم.
برنامهریزان استان، اغلب به دنبال شاخصهای سریع رشد هستند؛ در حالیکه پایداری اقتصادی، از دل هویت فرهنگی میروید.

وقتی ارزشهای بومی به زبان اقتصاد ترجمه شوند، هم اصالت حفظ میشود و هم اشتغال و درآمد پایدار شکل میگیرد.
ترجمهی فرهنگ به اقتصاد یعنی تبدیل عادتها، باورها و زیباییشناسیهای محلی به سازوکارهای تولید ارزش.
بهطور مثال فرهنگ مهماننوازی در گیلان، میتواند پایهی برندهای بومگردی باشد.
زیباییشناسی معماری سنتی، میتواند بهترین الهامبخش طراحی گردشگاهها و اقامتگاههای نو باشد;
و مهارتهای دستی زنان روستایی میتواند از کارگاههای خانگی به زنجیرههای ارزش افزودهی صادراتی راه پیدا کنند.
اما ترجمه نیاز به «مترجم» دارد؛ افرادی که هم زبان فرهنگ و هم زبان بازار را بشناسند.
اینجاست که نقش مدیران فرهنگی، مشاوران توسعه و استارتاپهای خلاق معنا پیدا میکند.
اگر این حلقهی ترجمه شکل نگیرد، سرمایه فرهنگی همچنان در سطح نماد باقی میماند، زیبا اما بیاثر.
برای گیلان، زمان آن رسیده که فرهنگ از حاشیهی سیاستگذاری بیرون بیاید و به زبان اقتصاد روز ترجمه شود.
این ترجمه نه خیانت به اصالت، بلکه راه نجات آن است؛
راهی که میتواند میان میراث گذشته و نیاز آینده، صلحی خلاقانه برقرار کند.


