” محمد جواد دوست صفت “ شب از نیمه گذشته بود و خواب به چشمان من نمی آمد،گویی حادثه ای در راه است که نفس را در سینه حبس و قلب را به تپش واداشته بود و بالاخره انتظار به سر رسید و پس از درخواست رئیس مجمع، جناب آقای دکتر حسن روحانی رئیس جمهور و نماینده ایران عزیز، پشت تریبون سازمان ملل قرار گرفت تا پس از سال ها، یکبار دیگر از تریبون سازمان ملل به نام ایران، از صلح و آزادی برای جهان بشری سخن رانده شود.
این بار هم رژیم اشغالگر صهیونیستی و هیات نمایندگی اش بر صندلی ها حاضر نبودند و تاب و تحمل از کف دادند و به تعبیری به ضرب چماق ایران رانده شدند اما این بار نه به زبان افراط و تفریط بلکه به زبان خوش اعتدال، زبانی که آن ها را به خلاف معمول در نبود و خروج از صحن علنی تنها گذاشت و امید، تدبیر و اعتدال را نه فقط برای ایران، بلکه برای جهان خواستار شد.گفتمانی که اگر چه در فرهنگ بارورمان سابقه ای طولانی و ریشه ای تنومند داشته و دارد اما جنبه ی عینی، حقوقی و سیاسی آن به شکل ملموس در تحولات سیاسی جامعه ایران معاصر و در حزب اعتدال و توسعه تبلور یافته است. حزبی که با پرچم داری جناب آقای دکتر محمد باقر نوبخت و تلاش های مجدانه ایشان شکل گرفت و طرحی نو در فلک سیاسی ایران در انداخت.
این جریان میانه در شرایطی دست به عمل تشکیلاتی و سیاسی زد که کمتر کسی امید به صبح داشت. در شرایط حملات پیاپی دولت گذشته به کلیت ساختار حزبی اعم از چپ و راست یا میانه، نه فقط برای بنده که نوجوانی بیش نبودم و در دالان های سیاست ایران نگران آینده حزب خود بودم بلکه برای بسیاری از صاحبنظران و معتقدین به کار تشکیلاتی و حزبی و برخی از رهبران هیئت های موتلفه اسلامی نیز آینده ای روشن برای حزب اعتدال متصور نبود. مطمئنا” اینان آن زمان که حزب اعتدال و توسعه را محصول یک شکست سیاسی- انتخاباتی قلمداد نموده بودند و شاید فراتر از آن سرنوشت مشابهی نظیر آن چه برای آن دسته از احزاب مقطعی موضوع بحث می پنداشته اند برای این حزب نیز پیش بینی می نمودند، هرگز نمی توانستند آینده و افقی این چنین روشن برای این جریان ببینند چه رسد به اینکه روزی را تصور کنند که گفتمان اعتدال به گفتمان غالب ادبیات سیاسی معاصر و دولت بعدی بدل شود و فراتر از آن از بلندگوی جهان با فریاد های رسای رئیس جمهور محبوب مان برای جهانیان مطرح شود. هدف از این نوشتار فقط و فقط تجدید خاطره و یادآوری آن روزهای سخت نبوده و نیست بلکه قدر دانستن داشته هایمان که بدون شک با هزینه های مادی و معنوی فراوانی حاصل شده اند از یک سو و از سویی دیگر دعوت از همه معتقدان به گفتمان اعتدال و توسعه به اتحاد و حفظ وحدت درونی و توصیه ی جدی گرفتن عملکرد تشکیلاتی توسط عقلای این جریان بویژه در گیلان این سرزمین خردمندان دور اندیش بوده است.
کارشناس ارشد مسایل سیاسی


